سلا دوستان گرامی با آرزو ی قبولی طاعات و عبادات دراین ماه عزیز لطفاً ماجرای آموزنده زیر را مطالعه نمایید :
در روزگاری که بستنی 500 تومان بود ، پسری 10 ساله وارد یک کافی شاپ شد، خدمتکار
برای سفارش گرفتن سراغش رفت، پسر پرسید، بستنی با شکلات چقدر است؟
خدمتکار
گفت: 500 تومان
پسر دستش را در جیبش کرد و بعد از شمارش پول هایش پرسید: بستنی
خالی چند است؟
خدمتکار با توجه به اینکه تمام میزها پر شده بود و عده ای منتظر
خالی شدن میزها بودند با کلی ناراحتی و تکیه انداختن، گفت: 400 تومان
پسر
دوباره پول خردهایش را شمرد . گفت: یکی برای من بیاورید.
خدمتکار بستنی را آورد
و صوت الحساب را نیز کنار بستنی روی میز گذاشت، پسر نیز بستنی اش را کامل خورد و
پولش را به صندوق دار داد و رفت.
هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز آمد
گریه اش گرفت، پسر بچه روی میز کنار بشقاب 100 تومان برای او انعام گذاشته بود!
یعنی او با پول خود می توانست بستنی با شکلات بخورد ولی برای اینکه به خدمتکار
زحمت کش انعامی داده باشد بستنی خالي خورد...!/